مدیران وظیفه دارند فشارهای فزاینده در بازار و نیروی کار را کنترل کنند؛ بهطوری که یک محل کار ترکیبی را مدیریت و به چالشهایی مانند گرمایش جهانی از طریق استراتژیهای محل کار رسیدگی کرده و در مواجهه با عدم اطمینان تداوم داشته باشند. فراتر از آن، افزایش ناآرامیها و خشونتهای اجتماعی و سیاسی به این معنی است که نگرانیهای گستردهتر جهانی به طرق مختلف بر کارکنان آنها تأثیر میگذارد. با توجه به استرس و اینگونه فشارها، تقریباً در هر مکالمه میان کارکنان و مدیران یک احساس مشترک یافت میشود که آن ترس است.
خوب است بدانید که ترس ما را فلج میکند و منجر به رفتارهای معکوس خواهد شد. معمولا افراد اقدام به شروع فعالیت را به تعویق میاندازند زیرا از بدتر شدن اوضاع میترسند. ما توجه خود را بر خواستههای کوتاه مدت متمرکز میکنیم زیرا نمیخواهیم با آینده روبرو شویم. این اعمال موجب میشود تا ما احساسات واقعی خود را پنهان کنیم. یکی از چیزهایی که در بیان ترس افراد مشترک بود، پیشبینی آنها در مورد اتفاقی که نیفتاده است میباشد. کارکنان از آنچه هنوز رخ نداده است میترسند. ذهن ما با ناشناختهها مبارزه کرده و در مورد مواردی که هیچ ایدهای ندارد خیالبافی میکند. ما خودمان را متقاعد میکنیم که اگر بدترین را پیشبینی کنیم، بهتر برای آن آماده خواهیم شد، در حالی که در واقعیت، پیشبینی تلخ ما را تشویق میکند تا از حرکات جسورانه خودداری کنیم. ترس به طرق مختلف در راهروهای شرکت ها و کانال های مجازی خود را نشان میدهد. به عنوان مثال، بسیاری از شرکتها با تشدید غرامت، خود را از فعالیت های اقتصادی منع میکنند. مدیران در هنگام ارائه بازخورد سخت تردید دارند، زیرا نگران فرار کارکنان در اثر استرس هستند. افراد در فرآیندها و جلسات پیشرو، نمیتوانند ایدههای جسورانه ارائه کنند زیرا عدم اطمینان در مورد آینده باعث میشود آنها از بزرگاندیشی هراس داشته باشند. دیگران در مقابل همتایان و مدیران خود بلندپروازی نمیکنند زیرا اختلاف نظر ممکن است باعث انتقاد یا عواقب بدتر شود. در بحث با مشتریان، چهار تغییر در تفکر برای مقابله با مظاهر ترس میدرخشد و با استفاده از آنها میتوانید از فلج ذهنی در مواجه با بحران جلوگیری کنید.
از کمیابی به فراوانی
بسیاری از مدیران در مورد ناکارآمدی در مقابل مشتریان و کارکنان خود بسیار میترسند. در نتیجه، آنها کمربندها را محکم و نوآوری را مهار میکنند. ذهنیت کمیابی، مانع از تفکر گسترده و نوآورانه میشود. برای مقابله با این نوع ترس، تمرین زیر را امتحان کنید. دو ستون روی یک ورق کاغذ ایجاد کنید. مواردی که در حال کاهش یا کمیاب هستند را در یک ستون فهرست کنید، مانند کاهش بودجه و یا ارقام فرسایشی. در ستون دوم، مواردی را که پایدار هستند، مانند نقاط قوت تیم یا زیرساختها و فرآیندهایی که از آنها استفاده میکنید، فهرست کنید. این تمرین ترس ها را در مقابل واقعیت ها به روشی قابل مشاهده قرار میدهد. حال متوجه این موضوع که چه شواهدی دال بر کمبود هستند و کجا فراوانی پیدا کردهاید، خواهید شد.
از بسته شدن تا باز شدن
کار از راه دور افق دید افراد را گسترش داده است و امکان همکاری در سراسر جهان را فراهم میکند. متأسفانه، از آنجایی که همکاری در مکانهای مختلف به صورت ناهمزمان انجام میگیرد میتواند زمانبرتر و فشردهتر از کار حضوری باشد. در این خصوص برای ما آسان است که روابط خود را با کسانی که نزدیکترهستند اولویتبندی کنیم. این تمرکز درونی مانع ما برای دورکاری فقط به منظور ایجاد تنوع خواهد شد. بسیاری از مشتریان معتقدند که محیطهای ترکیبی آنها، بومی سازی را ایجاد کرده است و دایرهای از کارکنان و شرکای نزدیک را نگه داشته است. برای مثال، با توجه به انبوه تماسهای ویدیویی پشت سر هم، فقط با کسانی ملاقات میکنند که مستقیماً با آنها مشغول به کارهستند. در این هنگام برای برقراری ارتباط با تیمهایی که خارج از منطقهی مکانی شما هستند و یا مستقیماً برای کار با آنها درگیر نیستید، باید بهجای صحبت در زمان واقعی با تیمها، بهروزرسانیها را از آنها درخواست کنید. به همین منظور جلسات روزانهی شما فقط با افراد فعال نزدیک برقرار میماند. تمرکز بر روی محیط امن کاری و ترس از بیرون شامل فضاهای خانوادگی و یا حتی تعامل با افرادی که زیاد نمیشناسید هم میشود. برای مبارزه با این موضوع باید به طور تدریجی در میان ارتباطات و یا جامعههای شغلی متفاوت قرار بگیرید. به این فکر کنید که در طول یک هفته برای مبارزه با این مشکل میتوانید چه کارهایی انجام دهید؟ اگر از واکنش تیم طراحی نسبت به تصمیم مهندسی خود میترسید، میتوانید یکی از اعضای تیم طراحی را برای یک گفتگوی ویدیویی با چای یا قهوه دعوت کنید و بفهمید که آنها در مورد ویژگیهای کاری شما چگونه فکر میکنند؟ علاوه بر این میتوانید یک یا دو نفر را به محیط کار اضافه کنید تا دایرهی تعاملات خود را گسترش دهید.
از انجماد تا حرکت
وقتی از عواقب کاری بترسیم، ممکن است فکر کنیم که هیچ اقدامی بهترین عمل نیست. اما باید در نظر داشته باشید که انتخاب نکردن به خودی خود یک انتخاب است. در اینگونه موارد باید از اقدامات کوچک شروع کنید. به جای نادیده گرفتن درخواستها برای تصمیمگیری، اختصاص منابع یا راهاندازی یک پروژه، یک مرحله بعدی را برای حرکت مشخص کنید. به عنوان مثال، شما میتوانید از مشتری در مورد نحوه استفاده آنها از محصول شما نظرسنجی کنید تا مسیر رو به جلو را بیشتر بدانید. شما همچنین می توانید این تمرین را امتحان کنید که از ترس ناامید کردن کسی یا برانگیختن درگیری در یک پروژه خاص بی حرکت شدهاید. در مقیاس 1 تا 5 (که در آن 1 تراز نیست و 5 بسیار تراز است)، برای هر گروه ذینفع، میزان همسویی آنها با دیدگاه شما را یادداشت کنید. با دیدن اعداد فهرستشده، میتوانید زمان مناسبی را برای ورود به آنها تعیین کنید. فردی با تعداد بسیار کم شایسته یک ملاقات انفرادی است، بنابراین در کل گروه شک ایجاد نمیکند. ممکن است فردی با تعداد بالاتر (اما نه فوقالعاده) در گروه بهتر مورد خطاب قرار گیرد تا جاهای خالی را پر کند که ممکن است دیگران به طور مشابه گیج شوند. ممکن است متوجه شوید که همسویی بیشتر از آنچه فکر میکردید وجود دارد، در این هنگام باید افرادی را پیدا کنید که میتوانید با آنها متحد شوید تا مخالفان را بسیج کنید. حتی ممکن است متوجه شوید که شما کسی هستید که باید نظر خود را با توجه به تفاوت گسترده بین دیدگاهها تغییر دهید. در این نقطه، میتوانید مرحله بعدی را مشخص کنید.
از دیوانگی تا رویارویی با ترس هایمان
وقتی میترسیم، ممکن است فهرستی از فعالیتهای دیوانهوار را برای جلوگیری از مواجهه با ترس خود انجام دهیم. پیش از این هرگز مجبور نبودیم به هر ایمیل، Slack، پیامک یا دعوت جلسه به این سختی پاسخ دهیم. هر چه بیشتر بترسیم، بیشتر از چیزی که ما را میترساند عقب نشینی میکنیم و باور میکنیم که آنقدر مشغول هستیم که نمیتوانیم با آن مقابله کنیم.
در عوض، 15 دقیقه را در طول روز برای پاسخ به همه پیامها اختصاص دهید. موضوع ترسی که از آن اجتناب می کنید برای خود مشخص کنید. حال زمان این رسیده که سه ستون را برای بدترین سناریو، وضعیت فعلی و بهترین نتیجه ممکن بنویسید. سپس مشخص کنید که چه اتفاقی باید بیفتد تا به هر احتمال منجر شود. به عنوان مثال، شکست مطلق ممکن است به معنای از دست دادن یک مشتری غیر واقعی باشد، که باعث خروج بسیاری از مشتریان شود. موفقیت ناگهانی باعث افزایش 50 درصدی مشتریان غیرواقعی خواهد شد.
وضعیت فعلی نیز شامل یک مشتری خوش حساب و همیشگی است که برای کسب و کار شما سود دارد. با نوشتن جزئیات زیر هر ستون، ممکن است متوجه شوید که اگر به انتخاب های فعلی خود پایبند باشید، فعالیت شما پایان خوشی ندارد.
سخن پایانی
ترس بسیار زیاد احتمال تحقق پیش بینیهای وحشتناک ما را افزایش میدهد. این موضوع حال، روحیه و انتخابهایی را که میتوانیم برای ساختن نسخه بهتری از کار و خودمان انجام دهیم، از ما میدزدد. به همین منظور بهتر است تا به جای ثابت ماندن در جای خود، استراتژیهای جدید را دنبال کرده و از آنها پیروی کنید.